313دلاور نستوه

اون کوهِ بازدید از برکات جمعه است.

صحنه آشنائیه نه ؟

هر نیمه ماه ریخته گردد به بانکها    

یارانه های خوب و کلان در حسابها

مردم به صف ستاده همه در خروش و جوش   

آمیخته است خوب به بد نیش هم به نوش

. . . . . . . 

الحمد لله رب العالمین والصلوة والسلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و آله الاطهار الامجاد الّذین فرض الله تعالی طاعتهم علی خلقه اجمعین و اللّعن الدّائم المضاعف علی اعدآئهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدّین.

لا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم و به نستعین. 

از رهگذر خاک سر کوی شما بود

هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات

با درد کشان هر که در افتاد بر افتاد

دانلودها

کاراکترها و کارکردها!

غم با بیان بکاهد و لذت شود فزون

شده خیلی وقتها با دوستان میشینیم و  صحنه ها و دیالوگهای فیلمی رو که  دوتامون هم دیدیم مرور میکنیم علتش همین مصرع بالاییه. 

. . . . . 

 وقتی کسی میخواد تو ملمکت ما عروسی بگیره

اول : دنبال یه کیس مناسب برا خودش میگرده ( کیس مناسب: تو ریاضیات تشابه بین مثلث ها یادت میاد ؟! یعنی اگه 

بی پوله میره دنبال اونایی که تیلیاردرن تا بتونه دوماد سرخونه بشه و بعد از اینکه پدر خانومه غزل خدا حافظی رو خوند به یه نون و نوایی برسه. اگه موقع مجردی حجاب پجاب براش مهم نبوده موقع عروسی میره سراغ با حجابترین کیس ها حالا چرا؟؟ خودت باید بدونی.)

دوم:  یه 2-3 ماهی یا 2-3 سالی با هم تلفنی و حضوری و چتی و پارکی و در خلوت و جلوت بعضاً با نظر بابا ننه روشن فکر!! متجدد!! و راحتشون!!ویا بدون اطلاع بابا ننه مثلا متحجر خشک مذهبشون، فقط!! و فقط!!! برای آشنایی قبل ازدواج با هم ادای عروس دومادهای در حین ماه عسل رو در میارن تا با هم آشنا بشن و آقا بزه ببینه علف اصلا یعنی چی؟؟ که اگه بهم نمیخورن دیگه زحمت به بزرگای فامیل ندن(چه احترامی هم قائلن براشون!!!) برا بله برون و پیش خوامسگاری و ازین رسوم قدیمی!!

سوم: اگه بعد از مرحله دوم باز هم میل ازدواج باقی و طاغی و وافی بود،(که جای تعجبه!!) پسره که پی اچ دی تو 4 رشته از دانشگاه آزاد داره ( واصلا این طور ازدواجها رو همونجا یادگرفته ) میره دنبال کار(اگه کار داشت که وقت این سوسول بازی ها رو نداشت) تا یه کاری پیدا کنه برای خیز برداشتن برای ازدواج و حفظ نصف دین(دینی که فروعش رو ازش بپرسی بلد نیست و. . ..)

چهارم: اگه بتونه یه کار در خور شان و مقام رفیع و مدارک عدیده و در عین حال آسان و بدون دردسر برا خودش پیدا کنه( این عبارت یعنی 5 ســــــــــــــــــــــــال بعـــــــــــــــــــــــــــد ....) وارد مرحله پس انداز!!!!!!! میشه  که بتونه در 38 سالگی( که امروزه بهش میگیم سن مناسب ازدواج و اصلا پزشکان هم پس از مطالعات عدیده و شدیده و دقیقه به همین نتیجه رسیدن که این سن بهتره) بره خواستگاری دختر های 20 ساله (اون دختر مرحله اول با یه بی خبر ازدواج کرده).

پنجم: با وامهایی که به وساطت عمو جون ، عمه جون،دایی جون، خاله جون،بابا جون، مامان جون، و خلاصه طایفه جون و در و همسایه جون تونسته بگیره فقط یک شب در دار دنیا عروسی میگیره (ممکنه سوال پیش بیاد که مگه یه عروسی چقد خرج داره که اینهمه جون کمک کردن؟ جواب: پدر آمرزیده اون جشنهایی که یه شام میدادن و میرفتن حجله گذشت ، عصر،عصر ارتباطاته مگه میشه عروسی بگیری و تو تالار همه فامیل پتی و قاطی غیرتشون رو ، پولشونو،دخترها و زنهاشونو و ... رو بخرج تو و بکام خودشون (باز با حساب قیامت تو و خودشون) نشون هم ندن؟؟

ششم: از فردای آن روز قسط وامها و ناراحتی قلبی جونهای مورد پنجم و دوماد جون شروع میشه چون نخواسته کم بیاره ( خواسته آبرومند!!!!!!!!!!،با کلاس!!!!!،متجـــــــــــــــدد،راحت، لارج(......)و خودمونی باشه)

هفتم : براشـــــــــــــــــون دعا میکنیم خوشبخت شــــــــــــــن

خانمها هم جهت تهیه شوهر اینجوری رفتار میکنن!!